اهورا

اهورا جان تا این لحظه 11 سال و 24 روز سن دارد

نوشته های بابایی برای اهورا جون

به نام خدای مهربون.

سلام پسر گلم. خوبی بابایی؟ الان که این یادداشتها رو برات می نویسم، یه شب بارونیه که یه خورده دلم گرفته. خیلی دوست دارم این روزا زودتر بگذره و توبدنیا بیای و من و مامانی بتونیم روی نازتو ببینیم. می دونی بعد از اون همه سختی و ناراحتی که بخاطر رفتن داداش هومنت کشیدیم، کم طاقت شدیم. هرچند می دونم جای داداش هومن خوبه و پیش بقیه فرشته های خداست  اما  دوست داشتم توی بغل بگیرمش و از ته دل ببوسمش. به هرحال: آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست، هرکجا هست خدایا به سلامت دارش.

حالا انتظار می کشیم زودتر بیای. زودتر بیای و بغلت کنیم و ناز و نوازشت کنیم. زودتر بیای و هر روز شاهد شیرین کاری های جدیدی باشیم که یاد می گیری. دوست دارم بغلت کنم و با خودم هرجا می رم ببرمت. ببرمت پارک و هرچی خواستی بازی کنی. هرچی خواستی برات بخرم. دوست دارم خنده های شیرینتو وقتی باهات بازی می کنم ببینم و ذوق کنم از لبخندای قشنگت. دوست دارم لباسای خوشگل برات بخرم و موهات و به قول امروزیا فشن بزنم. دوست دارم به مسافرت بریم و کلی عکس بگیریم. 

از الان برات آرزوهای بزرگی دارم. اول از همه از خدا خواستم که خدا به تو چنان نیرو و قدرتی بده که هیچوقت روی بیماری و ناخوشی رو نبینی. از خدا خواستم روئین تن باشی و مثل افسانه های ما ایرانی ها هیچ چیزی نتونی تن نازت رو آزار بده. اما راستش رو بخوای مثل همه باباهای دیگه دوست دارم تو، بهترین ها رو داشته باشی و از همه اینا مهمتر انسانی بشی که در یک کلام خدا دوستت داشته باشه.

بزرگ مردی بشی که دین و آیینت، فتوت و مردانگی و کمک به دیگران و مخصوصا نیازمندان باشه. دوست دارم توی درس و مدرسه نفر اول بشی تا به جایی برسی که جزء بهترینهای مردم کشورت بشی و همه به وجودت افتخار کنن. راستی می دونی معنی اسم داداشت چیه؟ هومن یعنی اندیشه نیک. می خوام که هم در گفتار و کردار و اندیشه سرآمد باشی. حالا می دونی اسم خودت یعنی چی؟ اهورا. اهورا نام مقدس خدای مهروبونیه که تو رو به ما هدیه داد، اهورا یعنی هستی بخش. آره پسر گلم. خداوند کارش هستی بخشیدنه. اون اگر هومن ما رو پیش خودش برد اما در عوض با هدیه دادن تو، به من و مامان جونت هستی دوباره بخشید تا همیشه نور امید توی دلمون زنده باشه.

پسرک نازم، حرفای زیادی توی دلمه که دوست دارم بیای و بزرگ بشی و برات بگم از آرزوهام و در یک کلام بگم که چقدر دوستت دارم.

پس تا سه میشمارم زود بیا پیشمون. من و مامان جونت دستامونو باز کردیم تا بپری توی بغلمون عزیزم.


تاریخ : 13 بهمن 1391 - 04:34 | توسط : فاطمه مامان اهورا | بازدید : 1045 | موضوع : وبلاگ | 2 نظر

  • اشك به چشمم اومد از نوشته قشنگتون كه معلومه واقعا از دل بوده كه به دل نشسته...ايشااله اين كوچولوتون هم بسلامتي بدنيا ميادو زيرسايه پدرو مادري مثل شما پسر سالم و صالحي بزرگ ميشه....اميدوارم به تمام آرزوهاي قشنگتون درمورده اهورا جان برسيد...
  • با سلام به مامان میسا. منم از شما به خاطر همدلی تون متشکرم. برای شما و نی نی گلتون بهترین آرزوها رو دارم.

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام