اهورا

اهورا جان تا این لحظه 11 سال و 19 روز سن دارد

لالایی

لالایی

لالا لالا بهار اومد
چه گل هایی به بار اومد
به پابوس گل از هرسو
صدای جویبار اومد
لالا لالا گلم نازه
که شب هم چشم او بازه!
قشنگه, مثل فروردین
به دنیا اومده تازه
تاریخ : 31 فروردین 1392 - 22:48 | توسط : فاطمه مامان اهورا | بازدید : 1159 | موضوع : فتو بلاگ | 11 نظر

چشمان سیاه اهورا

چشمان سیاه اهورا


تاریخ : 30 فروردین 1392 - 07:53 | توسط : فاطمه مامان اهورا | بازدید : 906 | موضوع : فتو بلاگ | 3 نظر

اهورا عروسک ناز ما

اهورا عروسک ناز ما


تاریخ : 29 فروردین 1392 - 21:02 | توسط : فاطمه مامان اهورا | بازدید : 1818 | موضوع : فتو بلاگ | نظر بدهید

سپاس از تبریکات صمیمانه شما

سلامی دوباره به همه ی دوستان. از تبریکات صمیمانه همه ی شما بی نهایت ممنونیم. مامان اهورا این روزا فرصت کافی برای جواب دادن به پیامهای محبت آمیز شما رو نداره. من بر خودم وظیفه دونستم از همتون تشکر کنم. راستش رو بخواین از خوشحالی توی پوستمون نمی گنجیم. می دونم که حس و حال همتون اینجوری بوده پس خوب درک می کنین. یه چیزی رو هم بگم هرچند می دونم خودتون از من واردتر هستین. هروقت خواسته ای داشتین از خود خدای مهربون بخواین مطمئن باشین جوابتونو می ده. من و فاطمه جون بعد از رفتن و پر کشیدن هومن جون، تنها چیزی که خواستیم دیدن روی گل هومن نارنینمون بود. و خالصانه از خدا خواستیم. نمی دونم باورتون بشه یا نه ولی جالبه بدونین اهورا خیلی خیلی شبیه هومنه. 

بار دیگه از همتون تشکر می کنم. از همه ی شما مامان باباهای مهربون و برای شما هم آرزوی خوشبختی و عاقبت به خیری برای بچه های نازتون می کنم. فاطمه جون هم که حالش بهتر شد و سرش خلوت تر شد حتما میاد و پیامهای محبت آمیز شما رو به طور جداگانه جواب می ده. پس بازم ممنون از همگی. بابای اهورا. 


تاریخ : 29 فروردین 1392 - 20:50 | توسط : فاطمه مامان اهورا | بازدید : 953 | موضوع : وبلاگ | 4 نظر

اهورا یک ساعت بعد از تولد

اهورا یک ساعت بعد از تولد


تاریخ : 24 فروردین 1392 - 07:58 | توسط : فاطمه مامان اهورا | بازدید : 1975 | موضوع : فتو بلاگ | 15 نظر

اهورا دوست جدید نی نی ها

اهورا دوست جدید نی نی ها

این از اولین عکسای اهوراست. تقدیم به همه دوستان نی نی پیج.
تاریخ : 24 فروردین 1392 - 07:00 | توسط : فاطمه مامان اهورا | بازدید : 2771 | موضوع : فتو بلاگ | 5 نظر

سلام به همه من اومدم

آن روز که سپیده دمان سرزند، آوای خوش هزاران، ارمغان زایشی سبز را می دهد و نوید وجودی اهورایی را برایمان به همراه دارد. سرانجام پسر زیبایمان اهورا به دنیا آمد و بوی خوش فرشته ی زیبایمان هومن را در روح و جانمان دمید. 22 فروردین 92 ساعت 9:40 فرشته ای دیگر پا به این دنیا گذاشت تا در کنار دیگر فرشتگان دنیایی، زندگی پدران و مادرانشان را چون عسل شیرین و چون شهد گوارا سازد.

مامان باباهای مهربون اهورا جون به دنیا اومد. الان که دارم می نویسم می خواستم از همسر مهربونم فاطمه جون تشکر کنم به خاطر همه از خودگذشتگی هاش. امروز دیدم که چه جور با وجود درد و سختی عمل، عاشقانه اهوراجونو در بغل گرفته بود و نغمه شادی در دل نازنینش سر می داد. الان بیمارستانه و هنوز مرخص نشده. از همین جا عاشقانه می بوسمش و بهش می گم : تا ابد در کنارتم. تا ابد کنار تو و اهورا جونمون هستم و امیدوارم منم بتونم گوشه ای از فداکاری های مادرانتو جبران کنم.

برای همه مامان باباهایی که انتظار به دنیا اومدن گلاشونو می کشن بهترین آرزو ها رو دارم. و برای بقیه هم همینطور. به امید سلامتی همه کودکان جهان. آمین.


تاریخ : 23 فروردین 1392 - 03:52 | توسط : فاطمه مامان اهورا | بازدید : 1046 | موضوع : وبلاگ | 5 نظر

آخرین نوشته قبل از تولد فرشته ی نازم

سلام اهورا جونم.

من مامانی هستم .الان تو داری توی شکمم بالا و پایین می پری قربونت برم.

خیلی زودتر از اینها می خواستم بیام و مطلب جدید بنویسم .اما زیاد حالم خوب نیود و وضعیت خونه هم مناسب نبود این یکی دوهفته ی آخر همش درگیر نظافت و تمیز کردن خونه بودیم.بابایی خیلی زحمت کشید همه ی کارها رو خودش تنهایی انجام داد. راستش من خیلی ناراحت بودم بخاطر این وضعیت .دوست داشتم این دو هفته آخری رو بیشتر آرامش داشته باشیم و خودمون رو برای اومدنت آماده کنیم. متاسفانه من یه مقدار از نظر روحی تحت فشار بودم. خدا کنه با اومدنت به آرامش برسم و وضعیت خونه هم روبه راه بشه، تا من با خیال راحت فقط و فقط به تو برسم و کنارت به احساس امنیت و آرامش برسم.

ولی بابایی با اینکه اینهمه خسته بود و کار داشت دیشب اومد توی وبلاگت و بلاخره تاریخ تولدت رو نوشت.

یه کمی استرس دارم مامانی.امیدوارم همه چیز به خیر و خوشی بگذره و هفته ی دیگه این موقع توی بغلم باشی به سلامتی.

اهورا جون، منتظرتیم.همه ی ما منتظر پا گذاشتن یه فرشته ی ناز به این زمین خاکی هستیم.امیدوارم خداوند لطف و رحمت و مهربونیش رو هیچوقت از ما بندگان دریغ نکنه.


نمی خوام تو و بابایی رو ناراحت کنم .اما چون قراره برم اتاق عمل و به احتمال زیاد بیهوش بشم، یه کم استرس دارم آخه دفعه ی پیش خیلی حالم بد بود .می خواستم از همینجا از همه حلالیت بطلم مخصوصا از بابایی به خاطر زحمتا و مهربونیاش. نمی دونم چی پیش میاد هرچی خدا بخواد همون میشه. امیدوارم لیاقت درآغوش گرفتن تو و زندگی با تو و بابا جونت رو از این به بعد هم داشته باشم.

اهورا جونم تو هم برای من دعا کن مامانی

بوس بوس بوس بوس بوس بوسبوس بوس بوسبوس بوس بوسبوس بوس بوسبوس بوس بوس


تاریخ : 19 فروردین 1392 - 21:01 | توسط : فاطمه مامان اهورا | بازدید : 827 | موضوع : وبلاگ | 6 نظر

سلام به زندگی

سلام به همه نی نی های خوب و دوست داشتنی و  مامان باباهای مهربونشون. من اهورا هستم. خواستم خبر خوشی به همتون بدم. چون طاقت مامانی و بابایی تموم شده و می خوام بیشتر از این منتظرشون نذارم روز 22 فروردین 92 رو برای دنیا اومدن انتخاب کردم. منتظر عکسای خوشگلم باشین. همتونو می بوسم.


تاریخ : 19 فروردین 1392 - 08:47 | توسط : فاطمه مامان اهورا | بازدید : 907 | موضوع : وبلاگ | 7 نظر