سلام اهورای عزیزتر از جانم
این روزا ، روزای خیلی خوب و هیجان انگیزی هست.
البته بیشتر برای من و بابایی.پارسال این روزا منتظر به دنیا اومدن تو فرشته ی نازم بودیم.
چند روز پیش من و بابایی که دیگه از دست موهای خوشگل و فرفری تو کلافه شده بودیم، (البته بیشتر خودت کلافه شده بودی و عرق میکردی)، تصمیم گرفتیم که موهای نازنازی تو رو کوتاه کنیم.
و به این ترتیب برای اولین بار پشت موهات رو هم به علاوه کنار موهات کوتاه کردیم.البته کار من بود.حالا خوب شده یا نه دیگه با خودت.البته به نظر من که خیلی خوب شد.
عزیزم ،وقتی نگات میکنم یاد وقتی میفتم که نی نی بودی و موهات کوتاه بود.از طرفی قیافه ات مثل بچه های 4-5 ساله شده که میرن سلمونی و موهاشون رو کوتاه میکنن.
از دیدن شکل و قیافه جدید تو خیلی لذت میبرم.مخصوصا وقتی صبحها خواب هستی.نمیدونی چه حس عجیبی بهم دست میده از دیدن قد و بالای نازت.
اول از همه از خدای مهربون و بخشنده متشکرم که این فرشته مهربون و دوست داشتنی رو به من و بابایی هدیه داده.بعد هم از کمکهای بابا رضا تشکر میکنم که همیشه همراه من و تو بوده.
راستی امروز رفتیم هدیه تولدت رو برات خریدیم.خداروشکر تو هم خیلی ازش خوشت اومد و یه عالمه توی شهرک باهاش گشت و گذار کردیم.
این هم از موهای نازت بعد از کوتاه کردن.اینقده کیف میده وقتی پشت موهات رو ناز میکنم که نگو.......
این هم از کادوی تولدت از طرف من و بابایی پسر عزیزم.
به اندازه تمام ستاره های آسمون دوستت دارم اهورا جون
