اهورا

اهورا جان تا این لحظه 11 سال و 15 روز سن دارد

اهورا و تسنیم

اهورا جونم برای 4-5 روز به شیراز سفر کرد.

البته قرار بود 2-3 ماه دیگه بریم شیراز و حسابی گشت و گذار کنیم و اهورا جون رو ببریم حافظیه و باغ ارم .

اما متاسفانه برای بابابزرگ پدری اهورا یه اتفاق بد افتاد و مجبور شد قلبش رو عمل کنه.به همین دلیل ما سریعتر رفتیم شیراز.

درسته که برنامه ریزی ما به هم خورد ولی خیلی خوش گذشت.

چند روزی رو خونه ی بابابزرگ اهورا بودیم که خدارو شکر حالش خیلی بهتره.بابابزرگ خیلی اهورا رو دوست داره اما به خاطر عمل قلبش نمی تونست اهورا جون رو بغل کنه.

چند روزی هم خونه ی اون یکی بابابزرگ بودیم و حسابی به همگی خوش گذشت.

اونم به خاطر این بود که تمام فامیل تونستن اهورا رو ببینن .

روزی که خونه ی مامان بزرگ بودیم همه ی دائیها و خاله مریم دعوت بودن و تسنیم دختر دائی اهورا که 42 روز از اهورا بزرگتر هست هم اونجا بود. و برای اولین بار هر دو همدیگر رو دیدن.

خیلی هیجان انگیز بود اون لحظه هر دو تا رو کنار هم روی زمین گذاشتیم و حسابی ازشون عکس گرفتیم.

تسنیم به اهورا نگاه می کرد و دوست داشت باهاش بازی کنه ولی اهورا که کوچولو تره خیلی توجه نمی کرد. روز پرهیجانی بود. یه بار اهورا گریه می کرد، یه بار هم تسنیم. یه بار اهورا خواب بود یه بار هم تسنیم. وقتی اهورا موقع خوابیدن آواز می خوند، تسنیم گریه اش گرفته بود. خلاصه روبرو شدن دو تا نی نی تجربه جالبی بود.

راستی اهورا برای اولین بار و در اولین سفرش، سوار هواپیما شد. یه کم هم بی قراری می کرد چون مرتب می خواست شیر بخوره و بخوابه.

در کل همه کسایی که اهورا رو دیدن عاشقش شدن و می گفتن دل کندن از اهورا براشون خیلی سخته.

عکسهای اهورا و تسنیم:

اهورا به همراه مامانی و بابایی قبل از برگشتن به تهران. (خونه ی مامان بزرگ)


تاریخ : 29 شهریور 1392 - 23:09 | توسط : فاطمه مامان اهورا | بازدید : 1559 | موضوع : وبلاگ | 13 نظر

پنج ماهگی اهورا و اولین مسافرت

سلام به همه دوستان نی نی پیج. چند روزی هست که وقت سر زدن به نی نی های ناز و دوست داشتنی رو نداشتیم. اهورا جون هم اولین سفرش رو می خواد تجربه کنه . روز شنبه عازم شیراز هستیم. امیدوارم همه دوستای گل اهورا جون و بابا و مامانای مهربونشون سلامت باشن. انشااله وقتی برگشتیم میایم و به همتون سر می زنیم. 


تاریخ : 22 شهریور 1392 - 04:48 | توسط : فاطمه مامان اهورا | بازدید : 1082 | موضوع : وبلاگ | 14 نظر

به به خوردن اهورا

امروز چهارشنبه 13 شهریور سال نود و دو هست که اهورا جونم 4ماه و 22 روزشه.

روز یکشنبه ،اهورا جونم برای اولین بار به به خورد.که مخلوطی بود از آرد برنج و بادام آسیاب شده و پخته شده + شیر مامانی که به این خوراک اضافه شد.

آرد برنج رو هم مامان بزرگ مهربونش براش آورده بود و زحمت درست کردنش رو هم کشید.

خوشبختانه اولین بار که مامان بزرگ به اهورا غذا داد خیلی خوب خوردش دیروز و امروز هم باز چند تا قاشق خورد . البته دوست داشتم دکتر میرفتم و با یه دکتر هم مشورت می کردم اما وقت نشد.خدا رو شکر تا حالا که حالش خوب بوده و براش بد نبوده.

این هفته مامان بزرگ اهورا و خواهر زاده ام که دختر خاله ی اهورا میشه ،فهیمه جون، اومدن خونه ی ما و حسابی توی نگهداری از اهورا به من و بابایی کمک میکنن.

امشب هم اولین شبی هست که بابا رضا توی جمع سه نفره ی من و اهورا و بابایی نیستش. آخه امشب شیفت کاری داره و تا فردا ظهر خونه نمیاد.اولین بار هست که شب پیش اهورا جونم نیست برای همین خیلی دلتنگ اهورا شده و دائم اس ام اس میزنه و حال اهورا رو می پرسه.

فردا که بابایی بیاد خونه ، قیافه ی اهورا جونم موقع دیدن باباش دیدنی هست.حتما خیلی ذوق میکنه

ایشالا که همیشه سایه ی همه ی پدر و مادر ها روی سر بچه هاشون باشه


تاریخ : 14 شهریور 1392 - 07:39 | توسط : فاطمه مامان اهورا | بازدید : 985 | موضوع : وبلاگ | 14 نظر

اهورا پسر دوست داشتنی ما ،به خاطر تمام لحظات شیرینی که به ما هدیه دادی ازت ممنونیم

اهورا پسر دوست داشتنی ما ،به خاطر تمام لحظات شیرینی که به ما هدیه دادی ازت ممنونیم

اهورا در حال خوندن کتاب شعرش
تاریخ : 09 شهریور 1392 - 03:54 | توسط : فاطمه مامان اهورا | بازدید : 1409 | موضوع : فتو بلاگ | 17 نظر

اهورا در حال انجام کارهای شرکت

اهورا: یه کم از کارای شرکتو آوردم خونه انجام بدم. لطفا مزاحم نشین.

خوب بذارین  با نرم افزار solid work چند تا قطعه جدید طراحی کنم.

مگه نگفتم مزاحم نشین ؟!!!

خوب دیگه تمومه. خیلی خسته شدم باید یه کم شیر بخورم  و استراحت کنم !!!! فکر کنم خوب شده باشه.


تاریخ : 03 شهریور 1392 - 08:22 | توسط : فاطمه مامان اهورا | بازدید : 1018 | موضوع : وبلاگ | 16 نظر