اهورا

اهورا جان تا این لحظه 11 سال و 1 ماه و 1 روز سن دارد

شیرین کاریهای اهورا در 4ماهگی

اهورا جونم خیلی وقت هست که می خوام توی وبلاگت درباره ی شیرین کاریهات بنویسم ولی اصلا فرصت نمیشه.

امروز 18مرداد 92 هست.سه شنبه چهارماهگی تو تموم میشه و انشالله وارد 5 ماهگی میشی عزیزم.

باورت میشه چهار ماهه شدی.آره من که باورم میشه. آخه انقدر کارای جدید و بامزه و شیطونی انجام میدی که با ماههای پیش و حتی با روزهای قبل هم تفاوت داری.

3هفته ای هست که بلد شدی جیغ بزنی.جیعهای ناز و بلندی می کشی که بعضی وقتا یه دفعه ای من و بابایی از جا می پریم.

به تلوزیون هم علاقمند شدی.ظهرها می ذارمت توی کریر جلوی تلوزیون تا یه کم به کارام برسم البته منظور از کار فقط ناهار خوردن هست.در حد 20 تا 25 دقیقه هم که آروم بمونی خیلی خوبه.

ولی بعضی وقتا اصلا دوست نداری توی کریر بشینی و شروع میکنی به کشیدن جیغ بنفش...............

البته وقتی هم که سرحال باشی،شروع میکنی به حرف زدن و صداهای خوشکل با دهنت درمیاری. که خیلی بامزه ست.

صبح وقتی که دیگه می خوای از خواب بلند بشی و موقع عوض کردن پوشکت شده هم شروع میکنی به آواز خوندن و حرف زدن تا من رو از خواب بیدار کنی.

راستی یه دونه عکس تام(تام و جری) برات خریده بودم که برچسبی هست. اون رو چسبوندم روی سقف بالای سرت که صبحها که از خواب بیدار میشی و هوا روشن میشه نگاش کنی.

فکر نمیکردم اینقدر دوستش داشته باشی تا چشمای قشنگت رو باز میکنی زود عکس پیشی رو نگاه میکنی و بهش میخندی.

وقتی من بیدار میشم و بهت سلام میکنم هم سریع میخندی .نمی دونی چقدر ناز میشی وقتی با چشمای پف کرده میخندی و من رو نگاه میکنی.

یکی از مهمترین تفریحاتت توی خونه اینه که همش جیغ بزنی و می خوای که بغل بشی و بگردی.من که نمی تونم زیاد بغلت کنم چون دیگه بزرگ شدی و منم کمر درد میکنه،پس میمونه بابایی.

تو هم که عاشق پاندول ساعت هستی.وقتی اون رو میبینی چیغ میزنی و میخندی.از گل و آینه و عکسای رنگی توی اتاقت هم خوشت مییاد. همینطور عاشق برچسبهای آهنربایی روی یحچال هستی. در کل عاشق این هستی که بابایی چندین ساعت تو رو بغل کنه و بچرخونه تا آقا اهورا سرگرم بشه و آروم بگیره.

یه عادت بد بد بد هم داری اینه که بعدازظهر ها حتما من باید کنارت بخوابم و در حال شیرخوردن بخوابی. تازه خیلی وقتا بعد از یه عالمه شیرخوردن همین که می خوام بلند بشم ، دوباره بیدار میشی و گریه میکنی و اونوقت بابابی مجبوره تو رو بچرخونه تا بخوابی .ولی بعد نیم ساعت دوباره بیدار میشی و دوباره روز ار نو و روزی از نو.

یه عالمه کارای بامزه انجام میدی ولی الان شارژ کامپیوتر داره تموم میشه.تو هم روی پاهام خوابیدی .نمیتونم تکون بخورم و شارژر رو بیارم.

باشه یه موقع دیگه.راستی 3شنبه وقت واکسن 4ماهگیت هست خداکنه زیاد اذیت نشی قربونت برم.

یه چیز دیگه ، چند هفته هست وقت شیر خوردن خیلی اذیت میشم .همش فکر میکنم داری گاز میگیری .نکنه میخوای دندون دربیاری.چند روزه آب دهنت هم زیاد شده.نمیدونم هرچی هست امیدوارم همیشه سلامت و شاد باشی عزیز من.

دوستت دارم اهورا جونم


تاریخ : 19 مرداد 1392 - 02:43 | توسط : فاطمه مامان اهورا | بازدید : 971 | موضوع : وبلاگ | 13 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام