اهورا

اهورا جان تا این لحظه 11 سال و 19 روز سن دارد

ختنه شدن اهورا

امروز روز مهمی برای اهورا جونم بود.

آخه اهورا جون رو ختنه کردیمش.ساعت 5:30 بردیمش پیش دکتر وثوق که یه دکتر داخلی هست. دکتر گفت یه پماد براش بگیرم از داروخونه. 

من رفتم داروخونه ولی همینکه اومدم از پله های مطب بیام بالا،صدای گریه ی اهورا جون رو شنیدم.خیلی ترسیدم سریع رفتم بالا.از طرفی خوشحال شدم فکر کردم کار دکتر تموم شده.

اما نه اشتباه کردم.دکتر تازه آمپول بی حسی زده بود به اهورا اونم دردش گرفته بود و بدجوری گریه می کرد.خونریزی هم داشت.خیلی بد بود.اصلا آروم نمیشد. دکتر گفت یه کم بهش شیر بدم آروم بشه.

براش شیر دوشیده بودم ولی اصلا نمی خورد مجبور شدم خودم بهش شیر بدم.خدا رو شکر آروم شد.چند ثانیه بعد دکتر اومد و بردش روی تخت و شروع کرد به جراحی .خیلی وحشتناک بود.چه کار مزخرفی هست این ختنه کردن بچه ها.

هرچند که بی حسی زده بودند اما اهورا بی تابی می کرد آخه بدش میاد کسی دست و پاهاش رو بگیره.من 2 تا جغجغه براش برده بودم براش می زدم که حواسش پرت بشه.صحنه ی خیلی بدی بود .هرچند دیدن این صحنه برای رضا هم عذاب آور بود اما به من گفت نگاه نکنم.منم عروسکای اهورا را رو دادم به باباییش تا براش تکون بده.

خیلی دست و پاهاش رو تکون می داد ولی بلاخره کار دکتر تموم شد. نمی دونم چطوری پوشکش کردم و بغل گرفتمش و آوردمش بیرون.

به هیچ وجه آروم نمی شد. بعد از چند دقیقه با شیشه شیر خورد. اما خیلی بی قراری می کرد.ما هم 20 دقیقه ای نشستیم بعدش که آرومتر شد راه افتادیم اومدیم خونه.

خونه هم که باز ناآرومی می کرد تا اینکه رضا تونست با راه رفتن بخوابوندش.

اما الان هم چند دقیقه یکبار بیدار میشه و گریه میکنه.با اینکه قطره استامینوفن هم خورد.

خدا کنه زودتر خوب شه و دردش کمتر بشه.دکتر گفته 3روز دیگه میتونیم ببریم حمام.


تاریخ : 20 تیر 1392 - 04:39 | توسط : فاطمه مامان اهورا | بازدید : 2518 | موضوع : وبلاگ | 8 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام