اهورا

اهورا جان تا این لحظه 11 سال و 26 روز سن دارد

اهورا یک سال و نیمه شد

می گویند:

عشق خدا

به همه یکسانَ ستــ

ولی من می گویم:

مرا بیشتر از همه

دوستــ دارد

وگرنه
به همه

یکی مثل تو می داد

 

 

امروز 29 مهرماه سال 1393 هست

اهورا ، پسر عزیز مامان و بابا،امروز 18 ماه و هفت روزه شده

هفته پیش چهارشنبه رفتیم خانه بهداشت برای واکسنش.خوشبختانه پسر قهرمان و شجاع من اصلا بی قراری و اذیت نکرد.فقط یه کمی بعد از زدن واکسن توی پاهاش گریه کرد که اونم زود تموم شد.خداروشکر خیلی اذیت نشد.

همیشه فکر میکردم خیلی بدتر از اینا باشه واکسن 18 ماهگی.

هنوزم باورم نمیشه که اهورای من یک سال و نیمه شده.

اون موقع ها که زیاد نی نی پیج میومدم، و بقیه بچه ها مثل امیرارشا و رز زیاد پست میذاشتن، وقتی که یک سال و نیمه شدن،خیلی برام جالب بود.اینکه اهورا هم مثل اونا یک سال ونیمه بشه برام یه رویا بود.

ولی این رویا واقعی شد.

روزهای شیرین و دوست داشتنی رو میگذرونیم.اهورا روز به روز شیرین زبون تر و جیگرتر میشه.خیلی بامزه و شیطون شده و کارای جدید عجیب و غریبی بلد شده که نمیدونم از کجا یاد میگیره.

مخصوصا از وقتی که حدود دو هفته پیش یه سفر رفتیم شیراز و برگشتیم ،از اون موقع خیلی باهوشتر و عاقلتر شده.

خونه بهداشت که رفتیم خانمه گفت که باید اهورا رو از شیر بگیرمش وگرنه سوتغذیه میگیره.ولی متاسفانه اهورا روز به روز بیشتر وابسته به شیر میشه.این روزا و شبا خیلی خیلی اذیت میشم

همین دیشب تا صبح اصلا نخوابیدم.صبح هم پاشدم اومدم از اتاق بیرون خیلی حالم بد بود و افسرده بودم.آخه اصلا خواب راحتی توی شب ندارم.

خیلی ناراحت و عصبانی بودم همینطوری رفتم سراغ دوربین عکاسیم.یه چیزی دیدم که حالم کلا عوض شد

 

 

خلاصه اینکه با دیدن این عکسای زیبا که مربوط به چند وقت قبله حسابی روحیه من عوض شد و اومدم سراغ وبلاگت.

با اینکه خیلی اذیتم میکنی توی شیرخوردن و غذا نخوردن، وخیلی از کم خوابی رنج میبرم ولی شبا که خوابی و شلوغ پلوغ نمیکنی و چشمای قشنگت رو میبندی ، واقعا دلم برات تنگ  میشه و باورم نمیشه که خوابیدی .همش منتظرم که صبح بیدار شی و دوباره صدای قشنگت رو بشنوم که میگی :دد-مامان- بابا

عزیزتر از جانم به خاطر تمام روزها و شبها و لحظات ناب زندگیم که با نفسهای تو میگذره ازت ممنونم

 

 


تاریخ : 29 مهر 1393 - 18:24 | توسط : فاطمه مامان اهورا | بازدید : 1115 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

  • آقا اهورای ناز دلم برات تنگ شده بود گل پسری.
    یک و نیم سالگیت هم مبارک عزیزم.
    الهی که همیشه زنده باشی.
    خداروشکر که واکسن18ماهگیت هم زیاد اذیتت نکرد.
    مامانی،مهیار هم دقیقا مثل اهورا جون هر روز که میگذره به شیر وابسته تر میشه.
    میترسم موقع ای که میخوام از شیر بگیرمش اذیت بشه.
    ایشالا که آقا اهورا هم به راحتی بدون اینکه خودش و مامان جونش اذیت بشه دیگه با شیر مامانی خداحافظی کنه.
    البته مامانی،میگن که بچه رو 2سالگی از شیر باز کنن مشکلی نداره
    بووووووووووووووووووسسسسسسس واسه ناناز پسر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام