اهورای عزیزم پنجشنبه عصر رفتیم بیرون یه کار کوچیک داشتیم زودی هم برگشتیم خونه.
ولی از وقتی برگشتیم خونه یه دفعه ، تو شروع کردی به گفتن یه چیزای جدید.
خیلی عجیب بود نمیدونم از کجا یاد گرفتی.همش با روروئک راه میری و میگی اَگ-اَب (aga -aba)و بَ عَ - دَعَ .
خیلی هم جدی هستی و خوشگل بیان میکنی.نمیدونی چقدر ناز میشی وقتی این صداها رو درمیاری و توی خونه اینور اونور میری و جیغ میزنی.
خیلی دوستت دارم نازنازی بامزه ی من
شکر میریزه از رو خنده هات رنگ اناره سرخی لبات
این عکس مربوط میشه به 2-3 ماه پیش که خیلی نی نی تر بودی